آخرین یادداشت من درباره پاریسBruno K Öjier/برونو ک. اوی‌یر

در اتاق هتلی دراز کشیده‌ام
نمیدانم برای چندمین بار

نوامبر ۱۹۸۰ است
برف توام با باران
و شانزده چوب لباسی فلزی در کمد

باید بپذیرم که این شهر
دیگر برای من ارزشی ندارد

پاریس٬ چه اتفاقی افتاد مگر
پاریس٬ میتوانی توضیح دهی
چرا من در گورستان مونپارناس
ایستادم و سنگ قبری را خواندم
که بر آن نوشته بود:

خاکستر من
بیشتر از زندگی آنان
گرما خواهد بخشید